۵ راه برای ایجاد کسبوکاری نوآورتر
نوآوری ترکیبی از کارهای کوچکی است که به درستی انجام می گیرند. حال سوال اینجاست چطور می توانید همواره نوآور باشید وقتی که پای کسبوکارتان در میان است؟
۱٫ سؤال درست را بپرسید.
هرکسی میتواند از خودش بپرسد «چگونه میتوانیم فروش را افزایش دهیم؟» یا «مشتریانمان چه میخواهند؟»، اما با پرسیدن گستره متفاوتی از سؤالات معمول، با ذهنیتی متفاوت، به مشکلات، مسائل و فرصتهای روبرو میشوید. سؤالاتی از قبیل؛ «آیا نیروی فروش مناسبی را برای این نوع مشتری داریم؟» یا «مشتریان ما چه میخواهند که هنوز از آن اطلاع ندارند؟» سؤالاتی هستند که کارآفرینان مطرح میکنند که پایهگذار نوآوریاند.
سؤالاتی را بپرسید که شیوه تفکر همه را با روشهای نوین به چالش بکشد. در برابر تمایل به پرسیدن سؤالات متداول که فقط “ایدههای کهنه را که بارها بازیافت شدهاند” را تولید میکند، مقاومت کنید. پرسیدن سؤالات درست، شما را به مسیرهای جدیدی برای فکر کردن درباره کسبوکارتان هدایت می کند. پس یاد بگیرید چطور چنین سؤالاتی بپرسید.
۲٫ خود را در خط مقدم قرار دهید.
زمانی که کسبوکارتان را شروع کردید، کار کردن در خط مقدم کسبوکار ضروری بود. در غالب مواقع، وظایف و نقشهای بسیاری بر عهدهتان بوده است. همواره اولین نفری بودهاید که بر تولید و تکمیل محصولات و خدماتتان نظارت داشتهاید. با مشتریان دائماً در ارتباط بودید. خواستهها و نگرانیهای مشتریانتان را میدانستید. و میدانستید چه چیزی برایشان بیشترین اهمیت را دارد. همانطور که کسبوکارتان بیشتر رشد کرد و به موفقیت بیشتری رسیدید، از خط مقدم کنار کشیدید تا روی وظایف استراتژیک بیشتری تمرکز کنید. هیچ تصمیم اشتباهی نگرفتید.
بااینحال، تصور میکردید به این خاطر که مداوماً در خط مقدم کسبوکارتان بودید که در آن سالها رشد به سزایی داشتید؟ بودن در خط مقدم هر کسبوکاری این اجازه را به شما میدهد تا صدای مشتریانتان بشنوید و همان «کارهای کوچکی» را ببینید که میتواند تفاوتی بزرگ ایجاد کنند. زمان را به عقب برگردانید و به خط مقدم با دیدی جدید بنگرید.
۳٫ فقط کارها را به پایان نرسانید، بلکه دل به کار بدهید.
اخلاق کاری و تعهد به انجام کارها، یاریگر بزرگی در کسبوکارتان است. با اینوجود، زمانی که میخواهید کارآفرینی نوآور باشید، تمام مشغولیتهای کسبوکار میتواند مانعی بزرگ باشد.
کارآفرینان نوآور خیلی از اوقات پشت میز کارشان هستند اما کاری انجام نمیدهند. در حقیقت، به معنای واقعی کلمه «هیچ» کاری انجام نمیدهند، بلکه ارزش اختصاص زمانی برای فکر کردن را میدانند. آنها تعمق میکنند، تخیلشان را به کار میگیرند، مراقبه میکنند. میدانند انجام این کارها به آنها کمک میکند تا بارقههای الهامبخش را برای حل مسائل دیرینه دریافت کنند یا حتی فرصتی را پیش از آنکه شخص دیگری آن را بیابد، پیشبینی کنند.
در ابتدا، ممکن است این تمرین حس عجیب و ناخوشایندی به شما بدهد (به همین دلیل است که اکثر افراد این تمرین را انجام نمیدهند)، ولی آن را رها نکنید. این احساس که همیشه سرتان شلوغ نیست، احساس خوبی به شما میدهد و این امکان را به شما میدهد تا ایدههایی را که قبلاً در پس ذهنتان داشتهاید، شناسایی کنید ایدههایی که نمیتوانستید آنها بشنوید چون بیشازحد به کارهای دیگر مشغول بودهاید.
۴٫ شکلی از «جریان» را ایجاد کنید.
با توجه به تعریفی که Mihaly Csikszentmihalyi داشته است؛ «جریان» حالتی است که فرد بهطور کامل درگیر فعالیتهایی میشود و آن فعالیت به قدری آسان می شود که گذر زمان احساس نمی شود. دیگر افراد آن را مثل بودن در منطقه زمانی صفر یا بیوزنی تلقی میکنند.
ازآنجاکه در اینجا، توصیف همه آنچه موجب ایجاد وضعیت جریان میشوند، ممکن نیست، بدانید که به وجود آوردن آن وابسته به تواناییتان در دنبال کردن اهداف مشخصی است که نقاط قوتتان را به چالش میکشد.
کارهایی هستند که بهتر از دیگر کارها انجام میدهید و از دیگران در انجام آنها پیشی میگیرید. با قرار دادن اهداف حول آنچه پیشتر گفته شد و اختصاص زمان برای دنبال کردن منظم این اهداف، بهترین و نوآورانهترین کارتان را ایجاد میکنید.
صحبت از استفاده از نقاط قوتتان است، مطمئن باشید که موفق خواهید شد.
۵٫ اجازه دهید دیگران هم از نقاط قوتشان استفاده کنند.
ما جهان را از دید جهتگیریها و تجارب خودمان میبینیم. درنتیجه، تمایل داریم فکر کنیم راه ما راه درست است و در بیشتر موارد، تنها راه است. بااینحال، اگر میخواهید کسبوکاری نوآورانه داشته باشید، باید بگذارید دیگران هم از نقاط قوتشان استفاده کنند.
برای این کار، در ابتدا باید نقاط قوت کارکنانتان را شناسایی کنید. در مربیگری کارآفرینی، تاریخچه مختصری از موفقیت کارآفرینانه را که مبتنی بر شاخص MBTI هست را ایجاد کنید این به شما کمک می کند تا متوجه شوید به چه شیوهای از انجام کارها علاقه داریدو هم چنین بتوانید ترجیحات کارکنانشان را نیز شناسایی و درک کنید.
رهبران نوآور با توجه به نقاط قوت دیگران، منابع لازم برای حل مشکلاتشان را میدهند. آنها میدانند که با انجام این کار، نوآوریها تبلور پیداکرده و کسبوکار دوباره بهگونهای تغییر میکند که اگر تمام مراحل را یکبهیک به کارمندان دیکته میکردند هرگز به جایگاهی که الان هستند، نمی رسیدند.
نظرات ارزشمند شما